۱۳۸۹ اردیبهشت ۴, شنبه

اثرات و نتایج تمرکز فکر



1- آمادگی ذهنی: از نتایج تمرکز فکری این است که فرد به سرعت عمل فوق العاده ای دست یافته و در مقابل حوادث در زمان کم عکس العمل خوب و کارساز از خود نشان می دهد و بندرت ممکن است در مقابل حاثه یا عملی از جانب دیگران احساس درماندگی و ناتوانی نماید.

2 - حافظه قوی : فردی که دارای قدرت تمرکز فکر است دارای قدرت یادگیری و حافظه ای قوی است. او با سرعت به حافظه می سپارد و در موقع لزوم اطلاعات و محفوظات متناسب با موقعیت را استخراج کرده و به کار می بندد. تمرکز قوی، حافظه ای درخشان به فرد می دهد. "جیمز وینلند" استاد روانشناسی دانشگاه نیویورک می گوید : "اغلب وقتی که می گویید چیزی را فراموش کرده اید، درست تر آن است که بگویید هرگز آن را به خاطر نسپرده اید"
تمرکز به انسان این توانائی را می دهد که خوب به خاطر بسپارد و خوب و متناسب استخراج نماید.

3 - عملی شدن اراده : تمرکز فکر سبب می شود فرد دارای افکار و مقاصد مشخصی باشد؛ در یک لحظه خاص فرد هدفی در ذهن خود دارد که قصد دارد به آن برسد و عرضه ذهن او انباشه از اهداف چندگانه نیست. او روی هدف خود متمرکز است و به عوامل مخل، میدان دخالت و ابراز وجود نمی دهد و بنابراین اراده و خواست خود را عملی می سازد.

4 - قدرت محاسبه و استدلال قوی : از نتایج تمرکز، توانایی استدلال قوی است. او با بررسی دقیق و کامل، تصمیم خود را اخذ می نماید بنابراین به ندرت افسوس می خورد و اظهار پشیمانی می کند.

5 - تسلط بر احساسات و هیجانات : شخصی که دارای تمرکز قوی است، استادی و چیره دستی خود را با کنترل احساسات و هیجانات خود نشان می دهد. او خشم را به راحتی کناری می زند، دستخوش و بازیچه عواطف بی مورد نمی شود. خود را نمی بازد و در همه حال از آرامشی مقتدرانه برخوردار است. بجای اینکه از حوادث بیرون تاثیر گرفته و با گرفتاری در ورطه هیجان و گم گشتی با آن حوادث هماهنگ شود، در کمال آرامش سعی می کند آرامش خود را به بیرون ساری و جاری ساخته و همه چیز را به نظم و آرامش بخواند.

6 - اعمال اراده بر عضلات صاف: عضلات دو گونه اند.
1- عضلات یا ماهیچه های مخطط که از اراده و خواست آدمی تبعیت می نمایند مانند حرکت دست و پا و سر و ...
2- عضلات صاف که به طور خودکار عمل می نمایند و فرد نمی تواند مانند تاثیر بر عضلات مخطط بر عضلات صاف هم تاثیر بگذارد، قلب از عضلات صاف است. انسان در صورت دارا بودن قدرت تمرکز فکر قوی می تواند کار عضلات صاف را تحت اراده خود در آوردف به عنوان مثال می تواند به اختیار خود ضربان قلب را کاهش یا افزایش دهد.

7 - توانایی جلوگیری از خونریزش از زخم : شخص می تواند از خونریزی زخم و بریدگی جلوگیری یا آن را قطع نماید. بدین ترتیب بر پوست خود نیز تسلط ارادی داشته باشد.

8 - آرامش : فردی که دارای تمرکز فکری است از آرامش روحی و روانی برخوردار است، برای دست یابی به آرامش کافی است که او فکر و احساس آرامش را در مرکز افکار و اندیشه های خود مستقر سازد و از نفوذ هر فکر دیگری در مرکز ذهن خود جلوگیری نماید.

9 - عدم اتلاف وقت و زمان : شخص وقت خود را به افکار بی سرانجام و بیهوده و مغشوش تلف نمی کند، هر فکری در ذهن او مشخص است و دارای وضوح. و هر فکر به نتیجه ای می انجامد و ثمره ای عینی و یا ذهنی می دهد که برای فرد، ارزشمند و قابل استفاده است.

10 - درک احساسات و اعمال دیگران : شخص با آگاهی بر پدیده تمرکز فکری، در مورد افکار و اعمال دیگران دیدی عمیق دارد، او این نکته را در نظر دارد که هرکس تحت تاثیر فکر و اندیشه مرکزی (تمرکز یافته) خود دچار احساساتی شده و دست به اعمالی می زند و تنها کمبود فردی که دست به عملی ناشایست و ناکام کننده یا مغرضانه می زند این است که از توانایی تمرکز فکری و انتخاب افکار، ناآگاه است. بنابراین رفتار دیگران هرگز نمی تواند موجب خشم و عصبانیت او گردد.

11 - سفر به فراحس : از نتایج تمرکز قوی، توانایی دیدن، شنیدن و درک ذهنی بدون استفاده از دستگاه های حسی است.

برگرفته از کتاب "روانشناسی هیپنوتیزم" ،نوشته ی صمد ولی زاده و ابراهیم محمد زاده

۱۳۸۹ اردیبهشت ۳, جمعه

بهترین سیستم چربی سوزی چیست؟

درودی دگربار.

شما نیز باید افرادی را دیده باشید که هنگامی که می خواهند از وزن زائد (توام با چربی) خود بکاهند، بدن خود را در معرض گرسنگی های طولای مدت قرار داده و به خیال خود گمان می کنند هرچه کمتر بخورند و هرچه بیشتر گرسنگی بکشند، چربی بیشتر خواهند سوزاند. غافل ازاینکه بدن در چنین شرایطی گمان می کند که گرفتار قحطی شده و از این روی از چربی موجود در بدن به عنوان یک ذخیره بسیار ارزشمند برای روز مبادا بهره خواهد جست. در چنین شرایطی سوخت و ساز بدن نیز کاهش می یابد و از این روی چربی سوزی هرگز به وقوع نمی پیوندد. احتمالا شما هم از این مسلمان های تازی گرا دیده باشید که به بهانه لاغر شدن روزه می گیرند و پس از اتمام ماه رضمان چند کیلو وزن نیز اضافه می کنند! دلیلش همین کاهش سوخت و ساز بدن می باشد.

برای اینکه بدن در چنین شرایطی قرار نگیرد، باید در روز چیزی حدود 5 وعده غذایی کم کالری بخورید، یعنی چربی ها و کربوهیدرات ها را کاهش دهید (نه اینکه کلاً حذف کنید) و بیشتر به سوی پروتئین و فیبر (سالاد، کلم، کاهو، و ...) روی بیاورید. در این صورت نه رنج گرسنگی خواهید کشید که به دنبال آن متابولیسم بدنتان کاهش یابد و هم کالری دریافتیتان کمتر از کالری مصرفی خواهد شد و این یعنی بخشی از چربی سوزی. این امر نیز در صورتی به خوبی انجام پذیر است که در کنار رژیم غذایی خود به ورزش های هوازی نیز بپردازید.

به یقین شما نیز افرادی را دیده اید که برای آب کردن شکم خود دراز نشست می روند. حال آنکه دراز نشست تنها و تنها به تقویت عضلات شکم و نمایان شدن ماهیچه های آن می انجامد و هیچ گونه تاثیری در چربی سوزی ندارد، چرا که تمرینی قند سوز و بی هوازی است. مگر اینکه پس از تمرین هوازی در دو یا سه ست انجام شود و تکرار ها نیز در حد ناتوانی و خستگی ادامه بیابند. در این هنگام چون سوخت و ساز بدن در اثر تمرین هوازی تا مدت زیادی پس از اتمام تمرین بالا خواهد ماند، با دراز نشست پمپاژ خون را به ناحیه شکم تقویت می کنیم و از این روی چربی های آن ناحیه بهتر سوخته و به انرژی تبدیل می شوند.

بهترین زمان هم برای انجام ورزش هوازی، صبح زود قبل از خوردن صبحانه است. در این شرایط بدن از انرژی خالی است و برای تامین انرژی ناگزیر به استفاده از چربی های ذخیره شده بدن خواهد بود. اما آنچه مهم است، دویدن آهسته می باشد. چیزی حدود 45 دقیقه باید بدوید.در ده دقیقه اول بدن گلیکوژن ذخیره شده در کبد را می سوزاند و پس از آن به سراغ چربی ها خواهد رفت. در نیم ساعت نخست شما پنجاه درصد عملیات چربی سوزی را انجام داده اید. از این روی باید 45 دقیقه را یک ضرب بدوید. دویدن شما باید به صورت چربی سوز باشد، ضربان قلبتان نباید خیلی بالا برود، تنفستان نباید خیلی تند بشود، به صورتی که بتوانید هنگام دویدن سخن گویید و نفس نفس های شدید نزنید. اگر خیلی سریع بدوید، سیستم چربی سوز به قند سوز دگرگون می شود و در این صورت بافت های عضلانی در معرض تخریب قرار می گیرند و بافت های چربی خیلی کمتر خواهند سوخت.

صدا و سیمای ایران، هنگام ماه رمضان چند پزشک نمای خود فروش را اجیر کرده و جلوی دوربین می آورد تا از سودهای روزه گرفتن داد سخن سر دهند. اما روزه گرفتن یکی از بزرگ ترین سیستم های چربی سازی است. یکی از دلایلش این است که به مغز قند نمی رسد و مغز برای حفظ حیات خود ناگزیر به ترشح هورمون "کورتیزول" خواهد بود و این هورمون بافت های عضلانی را مورد تجزیه قرار می دهد تا بتواند گلوتامین موجود در آنها را استخراج کرده و مغز را تغذیه کند. بدن هم بافت های چربی را به عنوان ذخیره برای شرایط بسیار وخیم تر در نظر می گیرد و به محافظت از آن می پردازد، چرا که گمان می کند قحطی نزدیک است.

در دیگر نوشته ها از سیستم های تمرینی دیگری هم سخن خواهم گفت که اندکی پیچیده تر هستند و به این منظور طراحی شده اند که بدن را از عادت دادن به تمرین بازدارند و در هر جلسه تمرین به بدن شوک وارد کنند تا چربی سوزی به بهترین نحو انجام پذیرد. نیاز به بازگویی نیست که منظور از ایجاد شوک افزایش شدت تمرین نیست. بلکه بالا و پایین کردن آن است. با این کار بدن قادر به پیش بینی فشار تمرین نیست و خودش را با آن فشار وفق نمی دهد.

برای رسیدن به بدنی ایده آل تنها تمرین هوازی کافی نیست، در کنار آن باید با بدنسازی عضلات را تقویت کرد و روی فرم نگاه داشت. این گفته بدین معنی نیست که حتما باید حجم عضلانی زیاد شود و یا حتما باید بدنی خشک و کات را پروراند، بلکه شخصی که چنین اهدافی را هم ندارد، برای اینکه بدنش فرم زیبایی بگیرد ناگزیر به انجام تمرینات بدنسازی است. تقویت عضلات علاوه بر اینکه بر قدرت فرد می افزایند، در چربی سوزی نیز به صورتی غیر مستقیم موثر خواهند بود. چرا که با فزونی گرفتن بافت عضلانی بدن نسبت به بافت چربی:

1- ترشح هورمون زنانه استروژن به حداقل خود می رسد و ناگفته پیداست که این کار به تشدید چربی سوزی خواهد انجامید، چرا که این هورمون سبب تجمع چربی در شکم، پهلو و ران ها می شود.

2- متابولیسم بدنتان بالا می رود، بدین صورت که کالری بیشتری می سوزانید و همین امر فرایند چربی سوزی را نیز شتاب می دهد.

میهن ستیزان نژادی

کار ملت بیچاره مان به جایی کشیده که باید بنشینند به پای چند سریال سطحی و کودکانه که محصول شبکه های درجه چندم کشورهایی چون کلمبیا و کره باشد، همه اش مزخرف در مزخرف. داستان مزخرف از یک سوی، دوبله بسیار مضحک و سطحی از سویی دیگر که این شبکه میهن فروش فارسی 1 آن را عهده دار است. مغولیسان های کثیف با آن ماهیت پلید و منحوسشان باید به بازیگر محبوب ایرانیان بدل شوند. صدا و سیمای جمهوری اسلامی از یک سو مروج توسری خوری سامی گونه ای است که کمو و بیش در زندگی مردم ایران امروز دیده می شود. گل بوده به سبزه نیز آراسته گشته... خون هر میهن پرستی می جوشد هنگامی که می بیند بخش بزرگی از مردمش بیننده پرطرفدار سریال هایی هستند که دست پلید دشمنان دیرین آریاییان آنها را ساخته و پرداخته است. وقتی صدا و سیمای ایران می آید یک سریال کره ای که ماهیتی جز آشپزی ندارد را دوبله کرده و پخش می کند، چه انتظاری می توان از یک شبکه ایرانی خارج از کشور داشت که میهن فروشی و حرامزادگی از سر و رویش می بارد؟

درست است که شادی از زندگانی ایرانیان امروزی رخت بسته، درست است که هیچ تفریح درست و حسابی وجود ندارد، ولی در این میان بر بیچارگی این ملت باید گریست که از ناچاری باید چرندیات این زردها و کلمبیایی ها را ببینند. در مقابل هالیوود را بنگرید. ویلیام والاسی که تنها بدون هیچ شکنجه به طناب دار سپرده شد، باید در فیلم همچون بابک خرمدین بمیرد و در ایران نام بابک خرمدین در میان این مردم ناسپاس فراموش شده باشد. و هنگامی که این سخنان را بر زبان می آوریم، انگ کورتعصبی بر ما می زنند و می گویند میخواهید هرچیز نیکی را به ایرانیان نسبت دهید. حال آنکه ماجرای امثال بابک را همان دشمنان خونخوارمان بر زبان آورده اند و در تاریخ نوشته اند.

بابک خرمدین زنده زنده قطعه قطعه شد و در هنگام مرگ فریاد پاینده ایران سر داد و جان سپرد و وحشی گری مسلمانان از آنجا پیدا که با این جنایت نیز خشمشان فرو ننشست و جسد مثله شده ی بابک را هم بر دار کردند. در غرب ویلیام والاس باید تنها در فیلم شکنجه شود و فریاد آزادی سر بدهد و در پایان هم جسدش همچون بابک خرمدین مثله شود و در چهار گوشه انگلستان بردار گردد. غربیان از تاریخشان اسطوره می سازند و اسطوره هایشان هم تاثیر پذیرفته از تاریخ راستین ماست، ولی در ایران تاریخ پرشکوهمان را به دست فراموشی سپرده اند و تاریخ عرب را جایگزین آن کرده اند.

از سوی دیگر هنگامی که ما به سخن می آییم و از تاریخ گذشته مان، و از قهرمانان میهنمان، و از کشتگان و دلاوران این سرزمین می گوییم، جمعی لیبرال دموکرات غرب زده که عمدتاً هم از پیروان حرامزاده ای راستین چون علی شریعتی هستند، ما را نکوهیده و می گویند که دوره این حرف ها گذشته است... گویی ماهیت و ذاتشان چنین است که اینگونه نسبت به میهن خویش دشمنی بورزند... میزان تاثیری پذیری آنها از غرب به قدری قویست که به محض اینکه بحثی از عشق به میهن و نژاد پیش می آید، عبارات مضحک ساخته و پرداخته غرب همچون "دهکده جهانی" و ... را بر زبان می آورند. خون تمامی شان را باید ریخت. مهم نیست که دیگران چه بگویند، موضوع پاکسازی گسترده ایست که باید ایران را از ننگ حرامیان میهن فروش پاک سازد.